شیخ بهایی
شیخ بهایی در خاندانی دانشور و پارسا که همگی از بزرگان معروف جهان اسلام بودند بزرگ شد و به وصیت خود در حرم امام رضا (ع) به خاک سپرده شد.
بهاءالدین محمد بن حسین عاملی (شیخ بهایی) در خاندانی دانشور و پارسا که همگی از بزرگان معروف جهان اسلام بودند، بزرگ شد. این سلسله در جبل عامل لبنان می زیستند و نسبشان بع حارث بنعبدالله همدانی(متوفی65 هجری) می رسید. او از یاران باوفای حضرت علی(ع) بود که علاوه بر ایمان و پرهیزگاری و مجاهدت در راه خدا، در بین یاران امیرالمؤمنین(ع) به تخصص در دانش فقه و ارث، معروف بود.
پدرشیخ شاگرد و یار و همراه شهید ثانی بود که بعد از شهادت استادش به دست دربار عثمانی از لبنان به ایران هجرت کرد و در اصفهان به تدریس مشغول بود تا آنکه توسط شاه طهماسب صفوی به قزوین(مرکزحکومتی این سلسله) فراخوانده و یه سمت شیخ الاسلامی دولت صفویه منصوب شد. او به مدت هفت سال در این مقام باقی ماند. شیخ عزالدین هشت سال در منطقه هرات معارف اهل بیت(ع) را برای مردم بیان کرد و با تلاش و اهتمام او بسیاری از مردم این منطقه با مبانی تشیع آشنا شدند.
زندگی در خانه پدری پارسا و عالم و معاشرت با عالمان عصر و تلاش های مداوم زمینه مساعدی برای یادگیری و ادامه راه شیخ بهایی که نوجوانی باهوش و مستعد بود، فراهم کرد.
پدر، نخستین استاد شیخ بهایی بود که زبان و ادبیات عرب، تفسیر و حدیث را به او آموخت. همچنین شیخ بهایی، علوم عقلی را در قزوین در محضر ملاعبدالله قزوینی، عالمی که در دانش و تقوا کم نظیر بود و با مقدس اردبیلی ارتباطی تنگاتنگ داشت، فرا گرفت. حساب، هندسه، جبر، هیئت و نجوم را پیش ملاعلی مذهب شاگردی کرد. همزمان شیخ بهایی محضر مولانا افضل قاضی را که در تدریس قانون ابوعلی سینا تبحر داشت، درک کرد.
ملامحسن فیض کاشانی، محقق سبزواری، مجلسی اول، ملاصالح مازندرانی، سبد بحرانی، ملاصدرا، ملاخلیل قزوینی، نظام الدین ساوجی، میرزا رضای نایینی زواره ای طباطبایی و....از پرورش یافتگان مکتب او هستند. نیک می بینیم که کاروانی از اهالی دیار فضل وادب و خرد هر کدام به فراخور لیاقت و همت خود از گلستان معرفت و دانش شیخ، گلی چیده است. شیخ بهایی بیشتر عمر خود را در سیر و سیاحت و مهاجرت های ﻣﺆثر و با برکت گذراند.
شیخ بهایی در سفر حج با پدر همراه شد و با فوت ایشان به ایران بازگشت. مدتی در مشهد ادامه تحصیل داد و بعد از آن در هرات به جای پدرخود، مقام شیخ الاسلامی را عهدهدار شد. بعد از فوت شیخ علی منشار (پدرزن شیخ بهایی و شیخالاسلام اصفهان) این منصب به او رسید. برای همین در اصفهان اقامت گزید تا آنکه به شوق کعبه و سیاحت، سفری طولانی به عتبات عراق، بیت المقدس،شام، مصر و مکه را آغاز کرد. در این سفرها اغلب به صورت ناشناس با دانشمندان اهل تسنن ﻣﺄنوس شد و حقایقی را برایشان بازگو می کرد. مدت سیاحت او را 30 سال ذکر کردهاند.
شیخ بهایی دانش تفسیر را در سطح عالی آموخت و از راه تدریس و نگارش به ترویج این علم کمک کرد. از آثار قرآنی او میتوان به عروه الوثقی(تفسیر سوره حمد) عین الحیوه، شرح تفسیر بیضاوی، حل حروف القرآن، حواشی تفسیر کشاف و مشرق الشمسین اشاره کرد.
او مضامین عمیق دعا و اثر شگفت نیایشها را خوب میشناخت و تلاش می کرد تا مردم را بیشتر با این سلاح معنوی ﻣﺄنوس کند، به همین دلیل شرح دعای صباح، شرح دعای ملاک و مفتاح الفلاح را نگاشت. شیخ بهایی از کودکی به آموزش ریاضی روی آورد و بعدها خود در این رشــته آثاری چون خلاصه الحساب، بحرالحساب، جبر و مقابل و رساله ای در حساب فارسی را تألیف کرد. آگاهی او در نجوم، هیئت، کرویت زمین و مباحث سالک و ممالک نیز گسترده بود و در اینباره نیز نوشتههای متعددی از او باقی است.
این فقیه فرزانه برای آشنایی مردم با موازین و مبانی شرعی و فقهی تلاش فراوانی کرد. حاصل اهتمام او در این عرصه عبارتند از: جامع عباسی (از قدیمیترین و جامعترین رسالههای فقهی فارسی)، حبلالمتین(در حدیث و فقه)، رساله فی الفقه(الصلوه)، حاشیه بر مختلفالشیعه علامه حلی، حاشیه بر قواعدالکلیه شهید اول و رسالههای گوناگون در احکام قبله، نماز، ارث و...
سرانجام این فرزانه عالم تشیع در 12 شوال 1030 هجری درگذشت و بنا به وصیتش بعد از فوت در رواق زیبای شیخ بهایی حرم امام رضا (ع) به خاک سپرده شد.
منبع:www.razavi.ir/fa/338930