بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ . ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ . وَ إِنَّ لَکَ لَأَجْراً غَیْرَ مَمْنُونٍ . وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ
(قلم، 1- 4)
نون. به قلم و به آنچه می نویسند سوگند. که تو به خاطر (لطف و) نعمت پروردگار دیوانه نیستی. و همانا برای تو پاداش بی پایان است. و حقّاً که تو بر اخلاق بزرگی استواری.
نکته ها
نقش قلم از نقش زبان، شمشیر، درهم و دینار، شهرت و فرزند بیشتر است.
«مَمْنُونٍ» اگر از «من» به معنای قطع باشد، یعنی پاداش متصل و بی پایان و اگر از «منت» باشد به معنای آن است که الطاف الهی بدون منّت است.
«خُلق» به صفاتی گفته می شود که با سرشت و خوی انسان عجین شده باشد و به رفتارهای موسمی و موقّت گفته نمی شود. در میان صفات و ویژگی های پیامبر، قرآن بر اخلاق آن حضرت تکیه کرده و آن را «خلق عظیم» خوانده است، قرآنی که دنیا را «متاع قلیل» می داند.
پیامبری که خدا او را رحمة للعالمین، گفتارش را وحی مطلق: «ما ینطق عن الهوی» (نجم، 3) مسیرش را صراط مستقیم: «انّک علی صراط مستقیم» (زخرف، 43) دستوراتش را حیات بخش: «دعاکم لمایحییکم» (انفال، 24) و اطاعتش را اطاعت خود می داند: «من یطع الرسول فقداطاع الله» (نساء، 80) و خود و فرشتگانش براو صلوات می فرستند. «انّ اللّه و ملائکته یصلّون علی النبی یا ایّها الّذین آمنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیما»
پیامبری که خدا به او کوثر و مقام شفاعت داده و هدف رسالتش را مکارم اخلاق می داند. همو که اخلاقش تجسّم قرآن بود. «کان خلقه القرآن» (سنن النبیّ، علامه طباطبایی، ص 56)
مرحوم علامه طباطبایی در زمینه اخلاق و سنن زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم روایاتی را نقل کرده است، که به برخی از آنها فهرست وار اشاره می کنیم:
1. خودش کفش و لباس خود را وصله می زد. 2. گوسفند را خودش می دوشید. 3. اگر سه روز یارانش را نمی دید، سراغشان را می گرفت، اگر مسافر بود در حقش دعا می کرد و اگر مریض بود از او عیادت می نمود و اگر سالم بود به دیدارش می رفت. 4. با بردگان، هم غذا می شد. 5. مردم را با احترام نام می برد و حتی نسبت به کودکان این گونه رفتار می کرد. 6. نیازهایش را خودش از بازار تهیه می کرد. 7. به توانگران و فقرا دست می داد. 8. به هرکس می رسید، چه بزرگ و چه کوچک، سلام می کرد. 9. اگر چیزی تعارفش می کردند، آن را تحقیر نمی کرد. 10. کم خرج، کریم الطبع و خوش معاشرت بود. 11. بدون اینکه قهقهه کند، همیشه تبسّمی بر لب داشت. 12. بدون اینکه از خود ذلتی نشان دهد، همواره متواضع بود. 13. بدون اینکه اسراف ورزد، سَخیّ بود. 14. بسیار دل نازک و مهربان بود. 15. هنگام بیرون رفتن از خانه، خود را در آینه می دید، موی خود را شانه می زد و چه بسا این کار را در برابر آب انجام می داد. 16. هیچ گاه در مقابل دیگران پای خود را دراز نمی کرد. 17. هیچ وقت به خاطر ظلمی که به او می شد در صدد انتقام بر نمی آمد مگر آنکه محارم خدا هتک شود که به خاطر هتک حرمت خشم می کرد. 17. هیچ وقت در حال تکیه کردن غذا میل نکرد. 18. هیچ وقت شخصی از او چیزی درخواست نکرد که جواب (نه) بشنود و حاجت حاجتمندان را رد نکرد. 19. مردم، آن حضرت را به بوی خوشی که از او به مشام می رسید، می شناختند. 20. وقتی در خانه مهمان داشت، اول کسی بود که شروع به غذا می کرد و آخرین کسی بود که از غذا دست می کشید تا مهمانان راحت غذا بخورند. (تفسیر المیزان، ج 6 ، ص 183)
منبع: کتاب سبک زندگی اسلامی براساس تفسیر نور. صفحه 29-